تاریخ بروز رسانی :
۲۴
اردیبهشت
۱۴۰۲
لایههای مختلف بلاک چین؛ بلاک چینهای لایه یک، دو و سه چگونه کار میکنند؟
زمان مطالعه :
11 دقیقهفهرست
رشد تصاعدی صنعت بلاک چین (بلاک چین چیست؟) و کریپتو در سالهای اخیر، توجه گروههای مختلفی از افراد را به خود جلب کرده است. با گسترش قلمرو بلاک چین و نفوذ این تکنولوژی به حوزههای مختلف، افراد بیشتری به آن روی آوردهاند. امّا فراموش نکنیم که هرکه بامش بیش، برفش بیشتر!
با افزایش کاربران فعال در شبکههای بلاک چینی، توسعه دهندگان این پلتفرمها با چالشهایی روبرو خواهند بود. کندی پردازش تراکنشها (Latency) و افزایش هزینه یا فی تراکنش، از مهم ترین موانع پیش روی شبکهها به شمار میروند.
طبیعتا با افزایش آدرسهای شبکههای بزرگی چون بیت کوین و پلتفرم قرارداد هوشمند اتریوم، بار مسئولیت آنها هم به بالاترین حد خود میرسد. این موضوع علاوه بر مسئولیت پذیری، به مقیاس پذیری (Scalibility) هم نیاز دارد که یکی از اضلاع مثلث بلاک چین را تشکیل میدهد!
در مقاله ۳ راهی بلاک چین (Blockchain Trilemma) به این مفهوم پرداختیم. میدانیم که برای بهبود مقیاس پذیری هر شبکه، به پروتکلهای لایه ۲ نیاز خواهد بود. امّا ظاهرا این پروتکلها هم کافی نبودند و شاهد ظهور لایه ۳ هم بودهایم. تفاوت این دو چیست؟ در ادامه به این پرسش و دیگر سوالات پاسخ خواهیم داد:
- لایه ۱ (Layer 1) چیست؟
- راه حلهای مقیاس پذیری L1
- آشنایی با مفهوم لایه ۲ (L2)
- بلاک چین لایه ۳ (L3) چیست؟
- نمونههایی از پروژههای لایه ۲ و ۳
- مقایسه L2 و L3
بلاک چین لایه ۱ (L1) چیست؟
پیش از این که در پیچیدگیهای لایه دوم و سوم غرق شویم، بد نیست اگر Layer 1 را بهتر بشناسیم. در واقع لایه ۱ به لایه پایه و ریشهای در هر بلاک چین اشاره دارد. بلاک چینهایی که همه روزه با آنها سر و کار داریم مانند بیت کوین، اتریوم، بایننس اسمارت چین (BSC)، سولانا، کاردانو و بسیاری زنجیره دیگر! آشنایی با انواع الگوریتمهای اجماع (اثبات کار و اثبات سهام)
L1 و نود در بلاک چین، سنگ بنای هر شبکه را تشکیل میدهند. در واقع ضروری ترین اقدامات یک بلاک چین اعم از ضبط تراکنشها در دفتر کل (Ledger) و ایمن سازی را عهده دار است. علاوه بر این دو امر، فعالیتهایی مانند اعتبارسنجی بلاکها و توسعه اپلیکیشنهای غیرمتمرکز (dApps) هم در این لایه امکان پذیر خواهند بود. دفتر کل توزیع شده (DLT) چیست؟
فعالیت مستقل و عدم وابستگی به زنجیرههای دیگر نیز، از جمله ویژگیهای اصلی این بلاک چینها به حساب میآید. همچنین توسعه دهندگان این اجازه را دارند تا بدون نیاز به ایجاد یک بلاک چین یا توکن جدید، برنامههایی را برروی بلاک چینهای L1 اجرا کنند.
مشکلات لایه ۱
پیش تر با بهترین بلاک چینهای لایه یک آشنا شده بودیم و اکنون هم به قابلیتهای آنها پرداختیم. امّا اگر بلاک چینهای لایه اول چنین مزایایی را در اختیار ما قرار میدهند، دیگر چه نیازی به Layer 2 و Layer 3 خواهد بود؟ همین موضوع بدین معناست که Layer1ها هم پاشنه آشیلهایی دارند!
هنگامی که ما تصمیم داریم تا تراکنشی را بر بستر یکی از بلاک چینها (مثلا اتریوم) انجام دهیم، طبیعتا به سرعت و هزینه تراکنش توجه ویژهای خواهیم داشت. متاسفانه باید بگوییم که بسیاری از پروژههای لایه ۱، در تحقق این دو شاخصه موفق نبودهاند که بر ضعف آنها در مقیاس پذیری دلالت دارد.
پلتفرمهای لایه ۲ و لایه ۳ با هدف برطرف سازی چنین مشکلاتی پا به میدان گذاشتند. این دو میتوانند از حجم ترافیک لایه اصلی شبکه بکاهند و با پردازش حجم سبکتری از تراکنشها، تنها تایید نهایی را به لایه اول بسپارند تا هزینه کاهش و سرعت افزایش یابد.
مهم ترین اصل مثلث بلاک چین یا همان Blockchain Trilemma، به چالش بلاک چینها در دستیابی به بالاترین کیفیت در ۳ شاخصه مقیاس پذیری، امنیت و تمرکززدایی باز میگردد.
به عنوان مثال اغلب با افزایش مقیاس پذیری، امنیت شبکه کاهش مییابد. با استناد بر این موضوع، ایجاد بلاک چینهای L2 امری منطقی به نظر میرسد. چرا که ضمن بهبود مقیاس پذیری، سطح امنیت شبکه هم کاهش نخواهد یافت. زیرا از قابلیتهای امنیتی لایه اول بهره میبرند.
هیچ مشکلی بدون راه حل نیست!
گفتیم که هرکه بامش بیش، برفش بیشتر. هرچه تعداد کاربران بلاک چین ما افزایش یابد، چالشهای ما هم بیشتر خواهد بود. به همین خاطر، بسیاری از بلاک چینها راه حلهایی مانند افزایش اندازه بلاک، تغییر مکانیزم اجماع، ایجاد فورک و شاردینگ را به کار میگیرند.
از گامهای مورد نیاز برای داشتن یک شبکه مقیاس پذیر، افزایش سرعت تراکنشهاست که با شاخص تراکنشهای هر ثانیه (TPS) اندازه گیری میشود. افزایش اندازه بلاک (Block Size)، یکی از مهم ترین راه حلهایی است که میتوان برای تسریع تراکنشها از آن استفاده کرد. استیکینگ چیست؟
در کنار افزایش گنجایش هر بلاک، برخی اکوسیستمها تصمیم میگیرند تا مکانیزم اجماع خود را تغییر دهند. همانطور که میدانید، اتریوم هم از چنین راهکاری استفاده کرد و پس از آپگریدهای لندن، EIP-1559 و مرج اتریوم، از اثبات کار (PoW) به اثبات سهام (PoS) مهاجرت کرد. مسیر اتریوم پس از مرج
البته گاهی اوقات هم در تغییر اندازه بلاکها اختلاف نظراتی پیش میآید که میتواند موجب ایجاد یک هارد فورک در کنار لایه اول بلاک چین شود. فورک بیت کوین کش (BCH) یکی از بارز ترین نمونههای این فورکها محسوب میشود.
علاوه بر بیت کوین کش، عدهای از جامعه بیت کوین هم تصمیم گرفتند تا آپگرید SegWit را معرفی کنند. طی این آپدیت، فرمت تراکنشها تغییر کرده و با حذف امضای دیجیتال از دادههای ورودی هر بلاک، میزان ظرفیت بلاکها افزایش پیدا میکند و شاهد تراکنشهای بیشتر و سریعتر خواهیم بود.
شاردینگ (Sharding) هم یکی دیگر از راه حلهای خلاقانهای است که بلاک چینها برای مقیاس پذیری بیشتر آن را به کار میگیرند. البته این راه حل مختص پلتفرمهای بلاک چینی نبوده و هر پروژهای میتواند از آن استفاده کند.
طی فرایند شاردینگ، هر دیتابیس به زنجیرههای کوچکتری تقسیم بندی میشود تا تقسیم کار بیشتری در شبکه اتفاق بیفتد. در واقع هر زنجیره تقسیم بندی شده، پردازش تراکنشهای مربوط به خود را بر عهده میگیرد تا توان عملیاتی شبکه بهبود یابد.
در واقع طی پروسه Sharding، زنجیرهها نیازی به دریافت تاریخچه کل تراکنشهای شبکه ندارند و هر تراکنش، تنها برای تایید نهایی به زنجیره اصلی انتقال مییابد.
لایه ۲ چیست؟
عدم عملکرد مناسب برخی پروژههای لایه اول، موجب شده تا بسیاری از این پروژهها به بن بست برخورد کنند.
به عنوان مثال اگر یک اپلیکیشن غیرمتمرکز را بر بستر بلاک چین بیت کوین توسعه دهیم، نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که با بالاترین پتانسیل فعالیت کند. چرا که بیت کوین برای توسعه چنین اپلیکیشنهایی ایجاد نشده است. در چنین موقعیتهایی است که لایه ۲ و لایه ۳ به رقابت وارد میشوند.
راهحلهای مقیاسپذیری لایه ۲ با حذف تراکنشها از بلاکچین اصلی، بر بهبود مقیاس پذیری بلاک چینهای لایه ۱ متمرکز میشوند. همانطور که گفتیم، مهم ترین نکته قابل ذکر درباره L2، این است که تمامی انتظارات یک بلاک چین اعم از مقیاس پذیری، غیرمتمرکزسازی و امنیت را در اختیار ما قرار میدهد.
اولین مشخصه به عهده پروژه لایه ۲ و دو شاخصه بعدی، وظایفی هستند که زنجیره اول بر عهده خواهد گرفت.
شبکههای L2 شیوههای مبتکرانهای را به کار میگیرند و علاوه بر فضای معاملاتی و پردازش تراکنشها، میتوانند در حوزههایی مانند توسعه Dappها یا دنیای وب ۳ هم موفق عمل کنند. این موضوع برای اتریوم بیش از هر شبکه دیگری موثر خواهد بود. وب۳ چیست؟ آشنایی با نسل جدید اینترنت
اتریوم در تمامی زمینهها فعالیت دارد و برای مقیاس پذیری، به پروژههای لایه ۲ نیاز خواهد داشت. جالب است که علاوه بر راه اندازی زنجیرههای L2، بزرگترین شبکه قراردادهای هوشمند الگوریتم اجماع خود را هم به اثبات سهام تغییر داد تا از Latency و مصرف انرژی خود بکاهد.
نمونههایی از پروژههای لایه دوم
مفهوم پروژههای لایه دوم را بررسی کردیم و اکنون نوبت آن رسیده تا تاثیرگذار ترین پروژههای L2 را بشناسیم. در ابتدا به سراغ بیت کوین میرویم!
– پلتفرم لایتنینگ (Lightning)
اکثریت ما وقتی که به نام لایه ۲ بر میخوریم، به طور ناخودآگاه شبکه اتریوم را به خاطر میآوریم. این موضوع کاملا طبیعی است! زیرا بیش از هر بلاک چین دیگری از L2 و L3 استقبال میکند. امّا بیت کوین هم در این مسیر بیکار ننشسته است.
همانند اتریوم (حداقل پیش از مرج اتریوم)، بیت کوین هم با مشکلات مقیاس بندی دست و پنجه نرم میکند. همین موضوع سبب شده تا زنجیره لایتنینگ راه اندازی شود که علاوه بر تسریع تراکنشهای بیت کوین، هزینه تراکنشها را هم به طور قابل توجهی کاهش میدهند.
کارمزد شبکه لایتنینگ تقریبا ناچیز بوده و فی پایه هر تراکنش، چیزی حدود ۱ ساتوشی (یا ۰.۰۰۰۰۰۰۰۱ BTC) خواهد بود که ارزش آن به بالغ بر ۰.۰۴ دلار آمریکا میرسد. همچنین نرخ TPS لایتنینگ به یک میلیون تراکنش در ثانیه میرسد که نشان دهنده بهره وری حداکثری این پلتفرم است.
علاوه بر این، شبکه لایتنینگ بیت کوین نیز با استفاده از کانال های پرداخت دوطرفه (bi-directional payment)، در کاهش ترافیک شبکه بیت کوین نقش مهمی را ایفا میکند.
این پلتفرم در سال ۲۰۱۵ توسعه یافت و با بکارگیری تکنولوژیهای مختلف، توانست بسیاری از مشکلات بیت کوین را برطرف کنیم که در مقاله «شبکه لایتنینگ» به آن پرداختهایم.
– آپتیمیزم (OP)
اگر از خودمان بپرسیم که «کدام پروژه لایق بهترین شبکه L2 خواهد بود؟»، بدون شک آپتیمیزم یکی از پاسخهایی است که در ابتدا به ذهن ما میرسد. خرید توکن آپتیمیزم (OP)
این زنجیره تلاش میکند تا حجم بالایی از تراکنشها را به صورت دستهای جمع آوری کرده و به زنجیره اصلی اتریوم انتقال دهد. برای به ثمر نشاندن این هدف، به تکنولوژی Optimistic Rollups نیاز خواهد داشت.
طرفین تراکنش در Optimism، میتوانند از امنیت آن اطمینان حاصل کنند. زیرا امنیت آن به زنجیره اصلی اتریوم متکی بوده و ضمن تضمین امنیت، تأیید تراکنشها با سرعت بیشتر و هزینه کمتری انجام خواهد شد.
دلیل اصلی هزینه پایین تراکنشها در آپتیمیزم، به این موضوع ارتباط دارد که در این شبکه، هر تراکنش به تنهایی مشمول پرداخت فی نخواهد شد. بلکه هر دسته از تراکنشها (Transaction Batch) نیازمند پرداخت مقداری کارمزد خواهد بود.
از طرفی، ZK-Rollupها بار مسئولیت پردازش تراکنشها را از دوش زنجیره اصلی بر میدارند. علاوه بر آن، دستههای تراکنش خارج از زنجیره را به قراردادهای Rollup مستقر در داخل زنجیره متصل میکنند تا از اعتبارسنجی اطمینان حاصل کنند.
در مقابل، رولآپها تصور میکنند که تمامی تراکنشها به طور پیشفرض امن و معتبر هستند. به همین خاطر، پردازش آنها را با سرعت بیشتری انجام میدهند. درواقع با رویکردی خوشبینانه این کار را انجام میدهند که موجب میشود تا نامگذاری آن را هوشمندانه بدانیم!
– بلاک چین پالیگان (MATIC)
شاید بتوان از پالیگان با عنوان «شناخته شده ترین پروژه لایه دوم» یاد کرد. شبکه Polygon که در سال ۲۰۱۷ توسعه یافت، به عنوان یک راه حل قابل اعتماد مقیاس بندی لایه ۲ با مزایای شبکه اتریوم فعالیت میکند. تراکشهای مقرون به صرفه، سریع و امنیت بالا، مهم ترین خصوصیات پالیگان به حساب میآیند.
جالب است بدانید که TPS بلاک چین پالیگان به ۷۲ هزار تراکنش در ثانیه میرسد. علاوه بر تسریع تراکنشها، از تعداد قابل توجهی از Dappها هم پشتیبانی میکند. پلتفرمهای گیمینگ Planet IX ،Arc8 و صرافی کوییک سواپ، از جمله برنامههایی هستند که به صورت انحصاری بر بستر بلاک چین پالیگان فعالیت میکنند.
علاوه بر اپلیکیشنهایی که به آنها اشاره کردیم، برنامههایی مانند یونی سواپ، وان اینچ (۱Inch) و اوپن سی هم از بلاک چین پالیگان پشتیبانی میکنند.
به طور کلی، ساز و کار پالیگان به گونهای بنا شده که ضمن پردازش تراکنشها با سرعت بیشتر و هزینه کمتر، این بستر را برای توسعه دهندگان فراهم کرده تا بتوانند برنامههای مد نظر خود را در این بلاک چین عرضه کنند.
بسیاری هم از این امر استقبال کردهاند و بارز ترین نمونه آن را میتوان در پلتفرم OpenSea مشاهده کرد.
بر اساس دادههای گردآوری شده توسط داشبورد آماری Dune، برای دومین ماه متوالی، تعداد NFTهای منحصر به فرد فروخته شده در بلاک چین پالیگان از توکنهای معامله شده در اتریوم فراتر رفت.
در ماه ژانویه، میزان توکنهای به فروش رسیده بر بستر پالیگان در OpenSea به بیش از ۱.۵میلیون واحد رسید. این درحالی است که در همان بازه زمانی، بلاک چین اتریوم آماری بالغ بر ۱.۱ میلیون توکن را به ثبت رساند. پیش از این در ماه دسامبر هم پالیگان از اتریوم پیشی گرفت و شمار NFTهای فروخته شده بر بستر آن از ۱.۳ میلیون توکن عبور کرد. در همان بازه زمانی، اتریوم کمتر از یک میلیون تراکنش را به خود دید. سیر تا پیاز بلاک چین پالیگان
– آربیتروم (Arbitrum)
یکی دیگر از محبوب ترین پروتکلهای لایه ۲ که تراکنشهایی با مقیاس پذیری بالا را ارائه میدهد، توسط Off-Chain Labs توسعه یافته و Arbitrum نام دارد.
آربیتروم مکانیزم منحصر به فردی را داراست و سه حالت متمایز با نامهای Arbitrum Rollup، زنجیره جانبی انیتراست (AnyTrust Sidechains) و کانال های انیتراست (AnyTrust Channels) را معرفی میکند.
در رقابت میان L2 و L3، آربیتروم یکی از قدرتمندترین اعضای تیم لایه دوم به حساب میآید! Arbitrum از همان رویکردی که بسیاری از راهحلهای مقیاسبندی لایه ۲ دیگر پیروی میکند. به عبارتی با حذف محاسبات از زنجیره اصلی اتریوم، تأخیر (Latency) و هزینهها را کاهش و سرعت تراکنشها را افزایش میدهد.
بهعنوان یک راهحل مقیاسپذیری در سطح توسعه، Arbitrum مزایای قابلتوجهی را برای ایجاد dAppها ارائه میدهد که میتوانند به طور موثری مقیاسپذیر شوند. آربیتروم: حلّال مشکلات اتریوم
با توسعه قراردادهای هوشمند، قابلیتهای آربیتروم هم تقریبا تکمیل میشود و توسعه دهندگان می توانند از زمان و تلاش خود برای بهبود تجربه کاربری استفاده کنند. چرا که Arbitrum توانایی انجام فعالیتهای بلاک چینی سنگین را داراست. علاوه بر این، همانند پالیگان و آپتیمیزم، آربیتروم هم از لایه امنیتی زنجیره اصلی اتریوم بهره میبرد.
لایه ۳: ادامه دهنده راه لایه دوم
برای درک بهتر Layer 3، نیاز بود تا با پلتفرمهای لایه ۱ و لایه ۲ آشنا شویم. دیدیم که L2 برای برطرف سازی مشکلات لایه اول به صحنه نمایش وارد شد. امّا آیا پروتکلهای لایه دوم بی نقص هستند؟ البته که اینطور نیست. به همین خاطر، لایه سومها را داریم که در تلاش هستند تا برای رفع نقصهای لایه دوم، راه حلهایی را پیشنهاد دهند.
علی رغم حل مشکلات رایج در فضای DeFi و NFT توسط L2، این لایه از بلاک چین هم نواقصی را داشته و ارتباط بین پروتکلهای مختلف، از مهم ترین آنها محسوب میشود. دنیای مالی غیرمتمرکز (DeFi) چیست؟
کاربران به دنبال پروتکلهای قابل همکاری (Interoperable) و dAppهایی هستند که امور میان بلاک چینها (Cross-Chain) را به سرانجام برسانند تا فعالیتهای غیرمتمرکز را به صورت یکپارچه صورت دهند.
در نتیجه این نیازها، لایه ۳ پا به میدان گذاشته است. پروتکلهای لایه ۳ یک لایه مخصوص اپلیکیشنها هستند که روی L2 و L3 استقرار یافتهاند. این لایه میتواند فعالیتهای میان لایه اول و دوم را به صورت بدون وقفه پردازش کند. در واقع لایه سوم میتواند ارتباط میان بلاک چینها و Web3 را بهبود ببخشد.
این کار با برقراری ارتباطات میان زنجیرهها صورت میگیرد. به طور کلی، لایه سوم میتواند به تسهیل تجربه کاربری میان زنجیرههای مختلف کمک کند.
نمونههایی از پروتکلهای لایه سوم
انواع پروژههای L2 را زیر ذره بین بردیم. علی رغم این که لایه سوم هنوز در مراحل ابتدایی خود قرار دارد، خالی از لطف نیست اگر برخی از مهم ترین پروتکلهای لایه ۳ را هم بشناسیم. اکثریت آنها برای تسهیل ارتباطات بین شبکه های مختلف بلاک چین و یا هماهنگی میان لایه اول و دوم ایجاد شدهاند.
پروتکل Interledger
پروتکل Interledger یا ILP که بر بستر ریپل فعالیت دارد، به عنوان (یکی از) محبوب ترین راه حل لایه سوم شناخته میشود. ریپل دارای یک معماری چند لایه با سه لایه مجزا است که قابلیتهای متفاوتی را ارائه می دهد. لایه ۱ به عنوان دفتر کل بلاک چین عمل میکند. لایه ۲ هم دارای شبکه های محلی یا LAN است.
علاوه بر این دو لایه، در لایه ۳ شبکه پروتکل Interledger را داریم که با هدف ارائه تراکنشهای سریعتر و مقرون به صرفه در بلاک چین ریپل راه اندازی شده است. آینده بانکداری در دستان ریپل (XRP)
پروتکل Interledger به عنوان یکی از معروفترین پروتکلهای بلاک چین لایه ۳، مسیری کارآمدی را برای اتصال لایههای مختلف بلاک چینهای هر اکوسیستم پیش گرفته است. بسیاری آن را به IP در اینترنت تشبیه میکنند و احتمالا در ادامه از اینترلجر بیشتر خواهیم شنید!
پروتکل IBC
پروتکل Inter-Blockchain Communication (به اختصار IBC)، نمونه دیگری از محصولات عرضه شده در معماری جدید بلاک چین بوده که در شبکه کازماس فعالیت دارد. نگاهی دقیق تر به معماری Cosmos میتواند نشان دهد که چگونه معماری سه لایه را نیز به نمایش می گذارد.
Tendermint Core به عنوان پروتکل لایه ۱ فعالیت دارد. به موازات آن، Cosmos-SDK عملکردهای پروتکل لایه دوم را تسهیل میکند. پروتکل IBC میتواند به توسعه برنامههای کاربردی در ارتباط میان ماژولهای مطمئن و ایمن کمک کند.
در بالای آن، میتوانید مزایای قراردادهای هوشمند چند زنجیره ای را در کنار انتقال داراییهای زنجیرهای با پروتکل IBC شناسایی کنید. به عبارتی، همانند پروتکلهای بریج فعالیت میکند. بریج ارز دیجیتال چیست؟
این پروتکل از دو بخش مجزا تشکیل میشود:
لایههای انتقال (Transformation Layer) و اپلیکیشنها (Application Layer).
لایه انتقال، زیرساخت لازم را برای ایجاد اتصالات ایمن و تأیید اعتبار بستههای داده میان زنجیرهها را فراهم میکند. لایه اپلیکیشن هم نحوه دسته بندی و تفسیر دادههای ارسالی توسط زنجیرههای فرستنده و گیرنده را مشخص میکند.
مقایسه لایه ۲ و لایه ۳
متوجه شدیم که لایه دوم، این توانایی را دارد تا با جابجایی تراکنشها از زنجیره اصلی بلاک چین، از هزینه هر تراکنش بکاهد. در عین حال، تراکنش نهایی شده را به لایه ۱ ارسال میکند و اعتبار و امنیت تراکنش را تضمین میکند.
راهحلهای لایه ۲ میتوانند به کاهش تأخیر شبکه و هزینههای تراکنش کمک کنند. در نتیجه چشمانداز مقیاسپذیری را تقویت خواهند کرد. با این حال، شبکههای لایه ۲ در تحقق قابلیت همکاری ناکام بودهاند.
در مقابل، شبکه های لایه ۳ می توانند ارتباطات زنجیره ای متقابل را در میان پروتکل های متعدد تضمین کنند. همچنین، شبکههای L3 میتوانند به بهینه سازی روابط لایه اول و دوم کمک کنند.
البته نباید فراموش کنیم مفهوم L3 هنوز در مراحل ابتدایی خود قرار دارد و بسیاری همچنان آن را یک تئوری میدانند. با این حال، قابلیتهایی که لایه سوم در اختیار ما قرار میدهد میتوانند در نوع خود جذاب باشند.
بنابراین کاهش تراکم شبکهها توسط لایه ۲ و اتصال زنجیرههای مختلف توسط لایه ۳، این پتانسیل را دارند تا در Web3، دیفای و دیگر حوزههای غیرمتمرکز به اهداف بزرگی دست یابند.
اگر این مقاله برای شما جذاب بود، پیشنهاد میکنیم مقاله «استکینگ چیست؟» را نیز مطالعه کنید
آنچه گذشت…
شاید در ابتدا بتوان نام آن را رقابت گذاشت امّا وقتی کمی دقیق تر به بررسی لایه اول، دوم و سوم میپردازیم، در مییابیم که رقابت چندانی میان آنها وجود ندارد. بلکه L2 برای رفع مشکلات لایه اوّل وارد میدان شد و لایه ۳ سعی دارد تا راه لایه دوم را تکمیل کند.
به طور کلی، لایههای دوم و سوم به دنیای غیرمتمرکز وارد شدند تا به رشد روزافزون تکنولوژی بلاک چین کمک کنند.
چگونه؟ عملکرد L1 نیازی به توضیح ندارد! امّا لایه دو جبران کندی تراکنشها و فی بالا را در دستور کار قرار داد تا بتواند موانع سد راه بلاک چینهای لایه اول را کنار بزند.
پس از آن، بلاک چینهای لایه ۳ توانستند قابلیت همکاری بین شبکهها و پروتکلهای بلاک چین را امکان پذیر کنند. هر دو راه حل L2 و L3 میتوانند نقش به سزایی را در بهبود تجربه کاربری دنیای غیرمتمرکز ایفا کنند.
با وجود ترقی قابل ملاحظه این شبکهها، برای تعیین مقصد غایی بلاک چینها به زمان بیشتری نیاز داریم. زیرا شبکههای بلاک چینی کماکان در ابتدای مسیر قرار دارند و با آپدیتها، پذیرش توسط پلتفرمهای مطرح، معرفی محصولات جدید و اقدامات دیگری در جهت توسعه، میتوان به آینده آنها امیدوار بود.
شما آینده بلاک چین را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا در آیندهای نزدیک، شاهد تبدیل پلتفرمهای بلاک چینی به مفاهیم ملموستر خواهیم بود؟
چنانچه به مشاوره رایگان علاقهمندید، پرسشها و نظرات خود را درباره این مقاله یا موضوعات مختلف حوزه بلاکچین و ارزهای دیجیتال مطرح کنید. برای پاسخگویی آمادهایم!
نظر بدهید
0